تدوین الگوی چندوجهی ارزیابی توسعه علوم انسانی

نداشتن الگوي اختصاصی براي ارزیابی علوم انسانی و استفاده از شاخصهاي مشترك علوم طبیعی و مهندسی براي ممیزي این حوزه موجب انتقاد محققان، ناکارآمدي سنجشهاي صورتگرفته و ارائه تفاسیر غیردقیق از وضعیت علوم انسانی در کشور شده است. هدف این مقاله ساختن یک مدل مفهومی و پیشنهاد الگوي چندوجهی براي ارزیابی توسعه علوم انسانی است. با مرور پیشینهاي که به سرشت، ویژگیها و نقشهاي علوم انسانی در بخشهاي مختلف جامعه پرداختهاند و با رویکردي تلفیقی، چارچوب انواع چهارگانه علوم اجتماعی بوروي را به علوم انسانی توسعه داده و از ترکیب انواع علوم انسانی شامل علوم انسانی حرفهاي، انتقادي، سیاستی و حوزه عمومی و نیز انواع مشارکتهاي ضروري اصحاب علوم انسانی شامل مشارکت اقتصادي، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مشارکت در تولید دانش و ساختن شبکههاي شناختی، مدلی تحلیلی به دست آمده است. سپس مدل فوقالذکر با استفاده از روش ترکیبی شامل تحلیل اسنادي مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته، تکمیل و در نهایت بر مبناي مدل حاصله و با الهام گرفتن از آئیننامه فعلی ارتقاء اعضاء هیأت علمی، الگوي پیشنهادي ارزیابی فعالیتهاي اصحاب علوم انسانی ارائه شد. لحاظ چهار وجه براي این الگو، امکان طراحی شاخصی مشترك براي علوم انسانی از طریق تخصیص ضرایب اهمیت متفاوت بنا به ماهیت و کارکردهاي خاص هر رشته در عین توجه به تفاوتهاي درون علوم انسانی را فراهم میکند. این الگو شامل پنج بعد اصلی در وجوه چهارگانه مفروض براي علوم انسانی است که عبارتند از آموزش (بعد اول) شامل دو بخش آموزش براي جامعه و آموزش دانشگاهی، پژوهش (بعد دوم) شامل سه بخش پژوهش آموزشی، پژوهش دانشگاهی و پژوهش براي جامعه، مشاوره و خدمات دانشگاهی و اجتماعی (بعد سوم) شامل مشاوره و خدمات مردممدار، مشاورهها و خدمات سیاستی و خدمات دانشگاهی و مشارکت در اجتماعات و انجمنهاي علمی (بعد چهارم) و در نهایت یادگیري (بعد پنجم)